فصل دوم
ایلامیان
مقدمه
اخیرأ در غرب کتابی چاپ شده بنام دست نامه اکسفورد تاریخ ایران . در اردی بهشت. امسال ، در مراسم معرفی کتاب در دانشگاه استانفورد ، ویراستار کتاب آقای دکتر تورج دریایی ، ضمن اهداء نسخه ای از کتاب ، بمن اجازه دادند تا ترجه همه یا قسمتهایی از کتاب را در نشریه دانش آموخته به چاپ برسانم . این کتاب به بررسی تاریخ ایران از یک میلیون سال پیش تا چهار سال قبل ( 1388) پرداخته است . البته هر دوره ای را یک نفر متخصص آن بخش از تاریخ ایران ( ایرانی یا غیر ایرانی ) نگاشته است . در شماره پیشین دانش آموخته ، اولین فصل کتاب: “فلات ایران از انسانهای نخستین تا برآمدن هخامنشیان “چاپ شد و اینک ترجمه و کوتاه شده فصل دوم آن ” ایلامیان ” بنظر شما میرسد. پروفسور پوتس درباره تاریخ ایران ، عربستان و امارات متحده کار و تحقیق کرده . تحقیقات او از دوره نو سنگی تا چیرگی اسلام را در بر می گیرد. او بویژه علاقمند به مطالعه متون اقتصادی باستانی است . ( لازم به ذکر است که بعضی ها این بخش از تاریخ ایران را ” عیلام ” می نویسند که صحیح نیست. )

ایلامیان ، از عصر مفرغ ( برنز) تا اوایل دوران اسلامی ، در جنوب غربی ایران می زیسته اند. اینان گرچه در مقاطعی از تاریخ خود ،زیر کنترل مستقیم حکومت های میانرودانی بوده اند اما در بقیه اوقات ، حکومت های مستقل ایلامی در مناطقی که امروزه خوزستان ، فارس و لرستان جنوبی نامیده می شوند ، حضور داشته اند.
کمبود منابع تحقیق مکتوب در زبانهای محلی ، تکیه بر منابع غریبه را برای بررسی تاریخ آنان ضروری ساخته است.
ایلامیان کسانی هستند که به زبان ایلامی می گفتند یا می نوشتند . اما زبان ایلامی به هیچ خانواده زبانی شناخته شده ای وابسته نیست. گرچه امروزه حدس زده می شود که شاید با بعضی زبانهای تکلم شده در بلوچستان ، افغانستان ، جنوب هند و شمال سریلانکا ، شمال هند و نپال ، ریشه های مشترکی داشته است.
درباره مرزهای جغرافیایی- تاریخی ایلام نیز اطلاعات کمی در دست است . زیرا متون مورد مطالعه ، از مناطقی نام میبرند که امروزه قادر به تعیین نقطه جغرافیایی آن نیستیم. این مناطق همچنان که از نظر زبانی و فرهنگی متنوع اند ، از نظر محیط طبیعی نیز بسیار متفاوت و گوناگون اند. از جلگه های گرم خوزستان که گاه حرارت تا 60 درجه سانتی گراد است و با رودهای کرخه ، کارون آبیاری می شود تا مناطق مرتفع و دره های میان سلسله کوه های زاگرس در حاشیه آن با پوشش گیاهی غنی تر ، باران بیشتر و هوای سردتر که فرصت اقتصادی بر پایه زراعت و دام پروری را فراهم کرده است و یامناطق خشک تر اما مناسبتر برای زراعت مثل دشت مرودشت که محل تمدن های پیش از تاریخ و در بردارنده مرکز حکومت هخامنشیان بوده
کاوش های باستان شناسی در منطقه ایلامی ، از سال 1850 شروع شده است اما نقاط محدودی را در برگرفته مثل :
1- تپه فرح آباد در دشت دهلران
2- شوش ، که در ادوار متعددی پایتخت ایلامیان بوده
3- هفت تپه ، در جنوب شوش که احتمالأ در 1500 سال ق .م پایتخت بوده
4- چغازنبیل ، یک مرکز آیینی عمده در حاشیه روز دز که 1400 سال ق .م ساخته شده
5- تل ملیان ، انشان باستان ، در حوضچه رود کر ، و در دشت مرودشت که پایتخت کوهستانی بوده است.
علاوه بر این نقاط کاوش شده ، سنگ نبشته ها و نقش برجسته های متعلق به شاهان ایلامی در شرق خوزستان ( ایذه و….) و اشکفت سلیمان یا در نقش رستم فارس وجود دارد که ما را با تاریخ ایلام آشنا می سازد.
تاریخ سیاسی ایلام:
تاریخ ایلام از 2700 سال ق . م تا آغاز سلسه هخامنشیان در 539 ق . م می باشد . به علاوه ، ایلامیان بعنوان یک گروه انسانی ، در منطقه جنوب غربی ایران ، در دوره هخامنش ها و پارت ها زیسته و زبان ایلامی تا سده ها بعد از ظهور اسلام در خوزستان وجود داشته است.
منابع متعددی در تاریخ باستان از ایلام یا نام ایلام در زبانهای دیگر نام برده اند که در صحتشان تردید وجود دارد اما اولین منبع معتبر حاوی نام ایلام و حدود آن وقتی است که در میانرودان دولت واحدی به رهبری سارگون ، شاه اکد – تشکیل می شود . نوشته های بجا مانده از او ، حاکی از آنند که او ( 2279-2334 ق م ) در سال دوم حکومت خود ، به نقاطی از ایلام مثل شری هوم در ساحل خلیج فارس ، شوش و نقاطی در جلگه جیرفت حمله کرده است . پس از او فرزندان و حتی نوه او – نارام سین (2218-2254 ق م ) نیز در نوشته های خود آورده اند که با ایلام جنگیده اند . حکام اکد نیز حمله های متعددی به ایلام داشته اند
اولین چهره تاریخی که در تاریخ ایلام رخ نموده ، پوزور – اینشوشیناک است که در کتیبه هایش خود را حاکم شوش ، فرمانده قوای ایلام و شاه آوان نامیده است .
( 2100 ق . م) او شهرهای غرب میانرودان را برده خود ساخته و هشتاد و یک نقطه را در ایران تسخیر کرده است.
قدرت ایلام از اوایل سده هجدهم ق .م رو به افزایش نهاده و در میانه این قرن تبدیل به بزرگترین قدرت آن روزگار شده است . این قدرت چندی بعد از سوی حمورابی ، سلطان بابل تهدید شده و شکست می خورد و سلسله پادشاهی ایلام( که اولین از سلسله های ایلامی میانه است) از بین می رود . پس از آن دودمان های دیگری در شوش بر اریکه قدرت می نشیند که بیشتر آنها خود را شاه شوش و انشان نامیده اند . دودمان بعدی ایلام میانی ، ایجی هال کید ( ایکهالکی) است که بنیان گذار آن خود را مورد حمایت الهه “مان زات” میدانست که ایزد بانوی ده نو است . فرزند او طبق نوشته ای که در موزه برلین موجود است با دختر حاکم بابل ازدواج کرده ، موقعیت سیاسی خود را تحکیم می بخشد . از همین دودمان است شاهی بنام اون تاش ناپی ری شا که جغازنبیل ( بنای عظیم و اعجاب انگیز کنار روز دز که در قرن 13 ق .م ساخته شده و اوج هنر معماری و مدیریتی ایلامیان را نشان می دهد و حتی قابل مقایسه با اهرام مصر است م. ) را بنیان گذاشت. در این دوران ایلامیان ، منطقه را کاملأ در اختیار داشته ، حاکمان دست نشانده آشور و بابل در شرق میانرودان را از میان برداشتند. و به عمر حاکمان کاسیتی بابل پایان دادند اینان با فتح بابل غنائم ارزشمندی از جمله ستون قوانین حمورابی را از بابل به شوش آوردند که بعدها توسط کاوشگران فرانسوی در شوش یافته شده است . البته بعدها بخت النصر ( 114-1125 ق.م) برای برگرداندن مجسمه خدای مرداک به شوش حمله و گرچه ابتدا شکست خورد اما سرانجام بر ایلام حاکم شد و دودمان حاکم آنرا بر انداخت و به عمر دوران ایلام میانه پایان داد . از این به بعد را دوره ایلام نو می نامیم.که ایلام ، متحد برجسته بابل در مقابل آشور می شود و مخاصمه ای طولانی مدت میان حاکمان ایلام و آشور آغاز می گردد تا آنکه آشور بانیپال به ایلام حمله کرده حاکم ایلام را گردن می زند و دولت ایلام به آشور وابسته می شود و حاکم آنرا آشوری ها تعیین می کردند . اما مقاومت ایلامیان در مقابل آشور از میان نمی رود و منجر به ویرانی قسمت عمده خوزستان ، غارت شوش و بی حرمتی به گورهای سلطنتی ایلامی آن می گردد. از این جا به بعد و تا برآمدن مادها و پارس ها حدود یک سده اطلاع چندانی از اوضاع ایلام در دست نیست . اما بنظر می رسد با دوره ای از تکثر سیاسی مواجه بوده ایم و نه یک واحد سیاسی .و این موقعیت بود که به ظهور امپراطوری پارس منجر شد . باید این نکته را تذکر داد که علی رغم تذکر هرودوت ، سیروس ( که شکل لاتین کی روس یونانی است) همیشه در منابع بابل بشکل کوراش ذکر شده که امروزه محققیق بسیاری باور دارند که یک نام ایلامی است اگر چنین باشد پس اجداد کورش “شاهان انشان ” بوده اند و لذا امپراطوری ایجاد شده توسط او ایلامی بوده است و تنها با عروج داریوش ” پارسی” یا ” هخامنشی” شده است .


تاریخ اجتماعی :
شوش تقریبأ 2000 سال تحت فشار تهاجمات نظامی میانرودان بوده که این امر باعث تاثیرات و تحولات سیاسی متعددی شده است و در دوران استقلالش نیز ، نزدیکی شوش با مراکز عمده تمدن میانرودان جنوبی ؛ آنرا بیشتر تحت نفوذ این فرهنگ قرار داده تا همسایگان شرقی اش . این نفوذ را در چند حوزه می توان دید . در غرب – شوش- خط های مورد استفاده بیشتر سومری و اکدی بوده اند . در حالی که در شرق – انشان – خط ایلامی برتر بوده است . یا اینکه ، در خوزستان ؛ بیشتر ، پرستش خدایان میان رودی معمول بوده مثلأ در شوش و چغازنبیل اما در سرزمین های مرتفع ( شرقی ) خدایان ایلامی بیشتر ستایش می شده اند.
در گورهای کشف شده در شوش ،خشت نوشته ها ، حاکی از ادعیه هایی است که برای خدایان میانرودان بکار می رود و ایدئولوژی حاکم بشدت تحت تاثیر سنت های بابلی است.
مطلبی که سالها محققین را مشغول خود کرده بود ، مسئله ازدواج و فرزند آوری ایلامی است. از سالهای اول قرن دوم ق م ، اصطلاحی بجامانده بنام ” روهوشاک” یا ” پسرخواهر” که درباره تنی از حاکمان بکار رفته است . لذا این بحث پیش آمده بود که آیا این اصطلاح بمعنی فرزند واقعی از یک ازدواج سلطنتی است که پدر و مادر ، خواهر و برادر بوده اند ؟ یا اینکه مادر از طبقه اجتماعی پدر نبوده اما طی مراحلی او به عضویت طبقه شوهر در آمده و حقوق آن طبقه به او اعطاء شده و لذا خواهر خوانده همسر خود شده است یا اینکه پدر و مادر دارای یک نیای دور اما مشترک بوده اند به آنها خواهر و برادر اطلاق شده است . امروزه هیچ یک از این توضیحات کاملأ پذیرفته نشده است.
تاریخ فرهنگی:
علی رغم کاوش های محدود ، اطلاعات ما درباره تکامل فرهنگ مادی ایلام کافی است . مواد فرهنگی یافت شده ایلامی عبارتند از سرامیک ها ، ابزار سنگی ، مجسمه های کوچک گلی ، استوانه ها ، مهرها ، اسلحه های فلزی و ظروف سنگی . یکی از پیشرفت های چشم گیر در حوزه فرهنگ مادی که انحصارأ در شوش اتفاق افتاده ، استفاده از قیر است . تعداد قابل توجهی از اشیاء کشف شده گاه بنام ” سنگ سیاه” گاه بنام ” سنگ آهک قیری ” و گاه بسادگی قیر نامیده شده اند . اینها از ماده مصنوعی با پایه قیر و مواد متفاوت دیگر مثل کلسیت ، پیریت ، رس ، گچ و غیره که در حرارت پایین ( 250 درجه سانتی گراد ) پخته و سپس چون سنگ تراشیده شده اند بوجود آمده اند. و از هزاره چهارم تا هزاره اول ق م رواج داشته اند و از آنها ، انواع ظروف ، مهرها ، استوانه ها ، مجسمه ها ( انسان و حیوان ) ، وزنه ها ، دوک ها ، تاس ها و غیره ساخته شده اند. ایلامیان از قیرهای نشت کرده از زمین بعنوان ماده خام استفاده کرده و اشیاء مورد نظر را ساخته اند . مثل بسیاری از نقاط دیگر جهان ، برای تزئین و به نشانه اقتدار و قدرت ، ساختمانهای مذهبی و غیر مذهبی را با شاخ های مفرغی درخشان و براق تزئین می کرده اند که گاه این شاخ ها از سنگ های مرمرین ساخته شده اند. و این ادامه سنت نصب شاخ گاو بر معابد در دوره نو سنگی است.
ارابه های ایلامی کشف شده از هزار سوم با 4 چرخ و 12 و گاه 16 پره چرخ از انواع بابلی و آشوری زمان خود متمایز بوده اند. در نوشته های آشوری از ” کمان ایلامی” که در آشور ساخته و بکار میرفته نام برده شده است حتی در کتاب عهد عتیق هم از آن یاد شده . آنجا که در باب ارمیای نبی می گوید” من کمان ایلام ، مظهر قدرت آنها را خواهم شکست ” و در نقوش برجسته تخت جمشید نجبای پارسی را با خنجری می بینیم که خنجر ایلامی است . حتی در مجسمه ای از داریوش در شوش ، او نیز خنجر ایلامی بر کمر دارد. کشت گیاه کتان و تولید پارچه های کتانی ، از هزاره سوم ق م در شوش و خوزستان وجود داشته و در مناطق دیگر از آن گیاه بنام ” کتان شوشی ” نام برده شده است .
و نکته پایانی اینکه در مجسمه های گلی متعلق به اوایل هزار دوم ، گروه های نوازنده ای را می بینم که عود و طبل و چنگ می نوازند و حتی یک نفر ، نقش رهبر ارکستر را دارد و این نشان می دهد که آنها موسیقی را بشکل گروه نوازی و نه تک نوازی داشته اند و با توجه به مقایسه با موسیقی در آشور ، متوجه تفاوت و تمایزی آشکار در ابزار و روش نواختن موسیقی در ایلام و آشور می شویم.
تاریخ ادبی:
ما نمی توانیم آنطور که مثلأ از ادبیات میانرودانی ، ساسانی یا اسلامی صبحت می کنیم ، از ادبیات ایلامی حرف بزنیم . البته متون اقتصادی بسیاری متعلق به اواخر هزاره چهارم ق . م در شوش و نقاط کاوش شده دیگر در فلات ایران یافت شده اند که با خطوط پیش از میخی نگاشته شده و آنها را ” نیا ایلامی” می نامند ، اما اینکه اینها با نوشته هایی که بعدها بنام ایلامی مشهور شده اند مربوط باشند مشخص نیست. با این همه در شوش سنتی علمی وجود داشت که بخشی از یک سنت وسیع تر تولید و باز تولید کارهای ادبی عمومی میانرودانی بود .
مثلأ متونی یافت شده اند که بخشی از افسانه های سومری است یا قطعاتی از شعر معروف سومری ( درخت نخل و درخت گز) و محتمل است که این متون در کتابخانه هایی متعلق به معابد جمع آوری شده بوده اند.
جدا از این نمونه ها ، شواهد کمی از فعالیت ادبی ایلامی از حوادث زمانه جان بدر برده اند. مثل یک متن اکدی ناقص ، حاوی بخشی از یک مجموعه طالع بینی ، شامل فهرستی از روزهای مبارک و لیستی از ماه گرفتگی ها و یا مجموعه ای کوچک از تعبیر خواب ها با خط ایلامی و زبان اکدی است .و این ها نشانه حضور و وجود بلند پایگان مذهبی است که دارای نفوذ سیاسی بوده و این نفوذ را از طریق پیشگویی و تعبیر طالع بینی ها بدست آورده بودند. این نظر ، در سال 1962 و با کشف یک کتابخانه کوچک در شوش تایید شد . کتابخانه ای حاوی 12 لوح بزرگ ، بیشتر این لوح ها ، طالع بینی های پیشگویی بودند که از طریق مشاهده جگر یک حیوان نوشته بود و چندتایی هم ، پیشگویی های دیگری از روی مشاهده جنین و نوزاد حیوان و انسان. بعضی از این لوح ها هم دو زبانه ( اکدی – سومری) بودند. اما اینکه چنین سنت های فکری تا چه وسعتی در بیرون از یک مرکز بزرگ مثل شوش هم رفته باشد ، قابل حدس و گمان نیست . با توجه به زمان طولانی همجواری و نفوذ و تاثیر باورهای مذهبی و علمی میانرودان بر جنوب غربی ایران ، باعث تعجب خواهد بود اگر شوش تنها جایی باشد که وجوه مختلف سنت علمی – ادبی الهام گرفته از میانرودان را نشان بدهد. با این همه ، باید انتظار داشت که با کاوش های بعدی در زیست گاههای عمده دیگری مثل ده نو ، اطلاعات بیشتری درباره تاریخ ادبی – فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و فکری ایلام باستان بدست آید.