شعر می ناب

هرچند به تدبیر در میکده بستند

خم خانه به تاراج جفا داده شکستند

 

وآن پیر که آنسان بربود از همگان دل

رسوای جهان کرده پروبال ببستند

 

هر چند دو صد مست ز پیمانه بریده

بر خلق نمودند که پیمان بگسستند

 

گفتند دگر دور شروشور به سر شد

پیرانه سران رونق برنا بشکستند

 

با اینهمه رندان می ناب چشیده

بر عهد ازل مانده و دیدیم که هستند

 

 

دیدگاهتان را بنویسید